بلاتار: کارِ زمان
1 دقیقه خوانده شده
به گزارش پایگاه خبری صدای گامبرون:
هیچ چیز جز خطابه در کار نیست.به طور دقیق تر،کلمات چیزهای مادی اند.و برای این که به کلمات وزن واقعیت بخشیده شود،بلاتار از کاری سر باز نمی زند که بقیه ی سینماگران ممکن است بکنند: نماهایی برای موشکافی تاثیر خطابه ها روی چهره ی شنوندگان.آن چه خطابه ها می سازند،آن چه دوربین از آن فیلم می گیرد،احساسات نیست،بلکه کنش هاست.در انتهاب خطابه، دست کسی به سمت میز بیلیارد می رود تا نزدیک تنی که نمی بینیمش، اما همان نزدیکی حسش می کنیم، یک پاکت پول بگذارد.بقیه ی دست ها و پاکت های دیگر هم در پی می آیند.
پس کلاهبرداری یا توهم هم چون شیوه های ناشایستی پدیدار می شوند که برای نامیدن آن چه در حال روی دادن است و آن چه دوربین تولید می کند، به کار گرفته می شوند: مادیتی در برابر مادیتی دیگر.
در برابر یکنواختی باران جاودان،بسیج غیر قابل پیش بینی تن ها قرار می گیرد. در مرکز روایت،زمان واژگون می شود، کلام منعقد می شود، و بی تحرکی به حرکت بدل می شود.
بلاتار از داده های رمان [ تانگوی شیطان] کراسناهورکای پیروی می کند.کلاهبرداری ایریمیاش که روستایی ها را به خانه ی بزرگ متروکه ای می فرستند پیش از این که آن ها را آواره ی کشور کند،و روایت که به نقطه ی آغازش بر می گردد: زنان راکد در روستایی که پزشک دائم الخمرش مصرانه با دوربین، خانه ی همسایه ای را می یابد که به زودی متروکه می شود، و در دفتری که هیچ کس نظراتش در باره ی ساکنان ناپدید شده نخواهد خواند یادداشت می نویسد.
ژاک رانسیر
ترجمه: مسعود منصوری