وظیفه ی تئاتر در قبال ادبیات چیست؟

به گزارش پایگاه خبری صدای گامبرون: مصاحبه کننده: وظیفه ی تئاتر در قبال ادبیات چیست؟ گروتفسکی: اساس تئاتر یک برخورد است. کسی که خودش را افشا می کند، با خود رابطه برقرار می کند. یعنی صادقانه،با انضباط و به شکلی دقیق و کامل با افکارش روبرو می شود. نه تنها با افکار که با تمام […]

به گزارش پایگاه خبری صدای گامبرون:
مصاحبه کننده: وظیفه ی تئاتر در قبال ادبیات چیست؟

گروتفسکی: اساس تئاتر یک برخورد است. کسی که خودش را افشا می کند، با خود رابطه برقرار می کند. یعنی صادقانه،با انضباط و به شکلی دقیق و کامل با افکارش روبرو می شود. نه تنها با افکار که با تمام وجوداز غریزه ها و ناخودآگاه گرفته تا شفاف ترین حالت هاروبرو می شود.
اما تئاتر برخوردی میان آفرینندگان نیز هست.میان منِ کارگردان و بازیگر.بازیگر با افشای خودش در واقع مرا افشا می کند.برخورد سوم میان من و بازیگر و متن روی می دهد.اما بیان واقعیت متن از ما بر نمی آید.در واقع فقط متن های ضعیف یک امکان تفسیر پیش روی ما قرار می دهند. تمام متن های بزرگ چاه ویلی پیش پای ما حفر می کنند. مثلا هملت : کتاب های زیادی درباره ی شخصیت او نوشته شده است. هر استادی ادعا می کند که هملت واقعی را کشف کرده است: هملت های انقلابی،هملت های سرکش و ناتوان،هملت بیگانه از جمع و… اما هملت واقعی در کار نیست.این اثر بسیار بزرگ تر از این حرف هاست. در واقع نیروی متن های بزرگ در خاصیت سرعت دهندگی آن ها نهفته است: این متن ها درهای بسیاری را به روی ما می گشاید و ناخودآگاه ما را فعال می کنند. برخورد من بازیگر، برخورد من با متن و برخورد بازیگر با من،شبیه یکدیگرند.متن،هم برای بازیگر و هم برای من کارگردان،نیشتری است که به ما اجازه می دهد با شکافتن یکدیگر و تعالی بخشیدن به یکدیگر،آن چیز پنهان در درون مان را پیدا کنیم و سپس به سراغ دیگران برویم. به دیگر سخن،تنهایی مان را تعالی بخشیم.
متن در تئاتر همان نقشی را دارد که اسطوره برای شاعر روزگار باستان داشت.نویسنده ی پرومته در این اسطوره هم زمان یک کنش مبارزه طلبی و یک تخته پرش پیدا کرد؛شاید هم سرچشمه ی خلاقیت شخصی اش را یافته بود. اما پرومته ی او محصول تجربه ی شخصی اش بود.این تمام چیزی است که می توان در این باره گفت و باقی همه بی اهمیت است. باز هم می گویم، می توان یک متن را در کلیتش بازی کرد، یا این که می توان تمام ساختار آن را به هم ریخت و یک جور کولاژ از آن ساخت.
از طرف دیگر می توان در متن دست برد یا آن را اقتباس کرد.اما همه ی این کارها فقط آفرینش ادبی است نه آفرینش تئاتری.

نویسنده:
یرژی گروتفسکی
ترجمه:
کیاساناظران
انتخاب:
سعید سیاهویی